عَلَم عبّاس /álam ábbās/ نام حسینیه ای است که در منطقه صحرابدر مشرقی واقع در محله حصیربافان (بوریه بفون) در کوچه‌ای منشعب از خیابان شهید محمد منتظری، به نام کوچه علم عباس (شهید آگپی زارع) قرار دارد که شی متبرکی موسوم به علم عباس در آنجا نگهداری می شود. حسینیه علم عباس در نزدیکی مسجد حصیربافان واقع شده است.

علم عباس
علم عباس.jpg
نامعلم عباس
کاربریحسینیه
علم عباس بر دزفول واقع شده‌است
علم عباس
مکان علم عباس روی نقشه دزفول

داستان علم عباس

نقل می کنند که حدود ۲۰۰ سال پیش ، خرمنهای گندم یکی از زراعت کاران که احتمالا حوالی زمینهای اطراف شاخراسون باشد، خود بخود برکت و ازدیاد پیدا می کند. موقع جدا کردن کاه از گندم متوجه می شوند که یک شیئ نسبتا سنگین و براق به زمین می افتد، نمی دانند آن شیئ چه چیزی است، به هر حال آن را به همراه گندمها به خانه می آورند و در انبار می گذارند که بعدا آن را نشان بدهند که ببینند چیست.

صاحب گندم ها فردا که میخواهد به انبار برود ،می بیند مقداری از گندمها از روی دیوار به بیرون ریخته ،تصور میکند دزد به انبار زده ،ولی می بیند درها همه قفل است و انبار از فرط زیادی سر ریز کرده است. پیش خود فکر می کند که شاید وجد این فلز براق باعث برکت گندمها شده باشد، آن را به افراد بزرگی نشان می دهد و به چند زرگر منجمله شخصی بنام حاج محمود زرگر ، می برد معلوم میشود که این فلز براق تیکه ای از بالای کلاه خود حضرت ابوالفضل العباس است که پس از جنگ کربلا توسط یکی از سپاهیان عمرسعد به غنیمت برده شده است.[۱]

از آن به بعد برای آن علمک و پنجه ای می سازند و تیکه ی کلاه خود را روی آن نصب می کنند و در محفظه ی مزین و مشبکی در آن محل نگهداری می شود و مردم ضمن نذورات بسیار ،برای مراد گیری ،تیکه پارچه های تور نازک سبز رنگی به مشبکها ی آن گره میزنند،اگر بعد از چند روز این گره ها باز شده باشد ،نشانه آن است که آن شخص مرادش برآورده خواهد شد.

چگونگی باز شدن این گره ها تا کنون برکسی معلوم نشده است. خانم متصدی خانه علم عباس می گفت: هر بامداد که من برای اقامه نماز صبح قفل در این سالن را که تنها در ورودی آن است باز می کنم می بینم تعدادی از این گره ها باز شده و روی فرش ها افتاده اند. والله اعلم.[۲]

پانویس

  1. ««علم عباس» در مراسم محرم دزفول چه قصه‌ای دارد؟». دزپارس.
  2. «علم عباس». وبلاگ دزفول شهر من.