۲٬۵۹۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
كُلّو لغتی است (kollow) به معنای ملخ و این شامل هر ملخی از جمله ملخ مهاجم است که بصورت گله ای به مزارع حمله می کند. ملخ های بومی دزفول سبز و کوچک هستند ولی کماکان آفت زراعت ها به حساب می آیند. | '''كُلّو''' لغتی است (kollow) به معنای ملخ و این شامل هر ملخی از جمله ملخ مهاجم است که بصورت گله ای به مزارع حمله می کند. ملخ های بومی دزفول سبز و کوچک هستند ولی کماکان آفت زراعت ها به حساب می آیند. | ||
==ضرب المثل == | ==ضرب المثل == | ||
''تخم کلو کُرکه تخم کُرک مشدرکه'' به معنای تخم ملخ کوچک است و تخم کوچک مشک را پاره می کند. در مواردی به کار می رود که فرزند از پدر و مادری کلاش تر و خبیث تر باشد. معادل فارسی ندارد و نردیکترین ضرب المثل به آن شاید ''تره به تخمش میره حسنی به باباش'' باشد. به این خاطر به شفیره ملخ [[مشدرک]] به معنای مشک پاره کن گفته می شود که ملخ های | ''تخم کلو کُرکه تخم کُرک مشدرکه'' به معنای تخم ملخ کوچک است و تخم کوچک مشک را پاره می کند. در مواردی به کار می رود که فرزند از پدر و مادری کلاش تر و خبیث تر باشد. معادل فارسی ندارد و نردیکترین ضرب المثل به آن شاید ''تره به تخمش میره حسنی به باباش'' باشد. به این خاطر به شفیره ملخ [[مشدرک]] به معنای مشک پاره کن گفته می شود که ملخ های مهاجم و بومی دزفول از قدیم در شفیرگی پاهای خارداری داشته اند که می توانسته مشک را پاره کند. به آنها ''کلو شمشیری'' نیز می گفته اند.<ref>نقل قول از امیر شارونی</ref> | ||
==پانویس== | |||
[[رده:واژگان دزفولی]] | [[رده:واژگان دزفولی]] | ||
[[رده:جانوران]] | [[رده:جانوران]] |