فحم
فحم واژه ای است /faḥm/ که در توصیف حالتی از خنده یا گریه که در آن فرد از شدت آن سیاه و کبود شده و قادر به خنده یا گریه نیست گفته می شود. این وضعیت مانند زیچه بیشتر در نوزادان دیده می شود ولی محدود به آنها نیست.
ریشه یابی
این واژه از زبان عربی وارد دزفولی شده است.[۱] واژه «فَحم» در زبان عربی به معنی زغال است. در دزفول به خاک زغال نیز «خاک فحم» گفته می شود. از زمان ورود این واژه به دزفول، مردم این شهر وقتی که نوزاد یا کودکی بسیار گریه کند تا رنگش کبود شود، می گویند: «فَحم شد! »؛ یعنی کبود شد. مثل زغال سیاه شد. حال اگر اجداد و نیاکان ما روزی به این پدیده می گفتند: «صورتش (از شدّت گریه) مثل زغال کبود (سیاه) شد.» حالا با گذشت زمان، با حذف مَلزومات تشبیه، آن را به صورت تشبیه بلیغ «فَحم شد!» به کار می برند و البته که مخاطب هم معنی مدنظر را درک می کند.[۲]
اصطلاحات
- وقتی گفته می شود که فلونی فحم بیس ا خنده /feluni faḥm biyes a xanda/ یعنی آن چنان خندید که سیاه و کبود شد.
- فحم فتیله /faḥm-e fetila/ معمولا با هم به کار می روند و فتیله توصیفی برای فحم شدن از گریه و درد است.
- خاک فحم /xāk-e faḥm/ به معنای خاک ذغال.
پانویس
- ↑ عزیزی پور، محمدرضا (۱۳۹۷). مجموعۀ مقالات سومین همایش بینالمللی زبانها و گویشهای ایرانی (گذشته و حال) - ریشه یابی برخی از واژه های گویش دزفولی (با محوریت واژگان عربی و کردی). تهران: دایره المعارف بزرگ اسلامی. شابک ۹۷۸۶۰۰۶۳۲۶۲۰۷.
- ↑ «مصاحبه احمد لطیف پور پیرامون اثر کهن واژه های گویش دزفولی در متون عربی». صبح ملّت نیوز. ۱۳۹۹.