بوریه: تفاوت میان نسخه‌ها

از دزفول ویکی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
'''بوریه''' /boria/ واژه ای است به معنای بوریا یا حصیر و آن زیراندازی است که از الیاف گیاهی مانند نی و یا [[پیش]] خرما می بافند.
'''بوریه''' /boria/ واژه ای است به معنای بوریا یا حصیر و آن زیراندازی است که از الیاف گیاهی مانند نی و یا [[پیش]] خرما می بافند.
==کاربرد بوریا در دزفول قدیم==
در زمان قدیم مساجد را با بوریا فرش می کردند. خانواده های ثروتمند نیز بوریا را زیر قالی دستباف می انداختند تا قالی صدمه نبیند. از طرف دیگر چون خانه های قدیمی با گل و خشت ساخته شده بود مارهای فراوانی در گوشه و کنار خانه زندگی میکردند اما وجود نی و بوریا باعث می شد تا مارها از خانه دوری کنند چون مارها از نی خوششان نمی آید.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= نجاتعلی|نام=نصراله |کتاب= فرهنگ زبان و گویش دزفولی | ناشر= |سال= |مکان= |شابک=}}</ref>


==ادبیات==
==ادبیات==
خط ۱۶: خط ۲۱:
boria  be másjed bessomé|xüné xodā-na didomé
boria  be másjed bessomé|xüné xodā-na didomé
}}{{پایان شعر}}
}}{{پایان شعر}}
/معنی/: بوریا در مسجد می انداختم و خانه خدا را می دیدم.
معنی: بوریا در مسجد می انداختم و خانه خدا را می دیدم.


[[رده:واژگان دزفولی]]
[[رده:واژگان دزفولی]]
[[رده:شعر]]
[[رده:شعر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۱:۴۶

بوریه /boria/ واژه ای است به معنای بوریا یا حصیر و آن زیراندازی است که از الیاف گیاهی مانند نی و یا پیش خرما می بافند.

کاربرد بوریا در دزفول قدیم

در زمان قدیم مساجد را با بوریا فرش می کردند. خانواده های ثروتمند نیز بوریا را زیر قالی دستباف می انداختند تا قالی صدمه نبیند. از طرف دیگر چون خانه های قدیمی با گل و خشت ساخته شده بود مارهای فراوانی در گوشه و کنار خانه زندگی میکردند اما وجود نی و بوریا باعث می شد تا مارها از خانه دوری کنند چون مارها از نی خوششان نمی آید.[۱]


ادبیات

  • بوریه در شعری قدیمی که کودکان می خواندند، این چنین آمده است:
کاسکی مو مرغی بیدمهتا ور خدا پریدمه
kāské mo morġ-é bidométā var xodā peridomé

معنی: کاشکی پرنده ای بودم و تا پیش خدا پرواز می کردم.


بوریه به مسجد بسمهخونه خدانه دیدمه
boria be másjed bessoméxüné xodā-na didomé

معنی: بوریا در مسجد می انداختم و خانه خدا را می دیدم.

  1. نجاتعلی، نصراله. فرهنگ زبان و گویش دزفولی.